۱۱۹۷۴.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ( ـ في صِفةِ المَلائكَةِ ـ ) : و لَم يَتَوَلَّهُمُ الإعجابُ فيَستَكثِروا ما سَلَفَ مِنهُم، و لا تَرَكَت لَهُمُ استِكانَةُ الإجلالِ نَصيبا في تَعظيمِ حَسَناتِهِم.۱

۱۱۹۷۵.الإمامُ الباقرُ عليه السلام :ثَلاثٌ قاصِماتُ الظَّهرِ : رَجُلٌ استَكثَرَ عَمَلَهُ، و نَسِيَ ذُنوبَهُ، و اُعجِبَ بِرَأيِهِ.۲

۱۱۹۷۶.الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :قالَ إبليسُ ـ لَعنةُ اللّه ِ عَلَيهِ ـ لِجُنودِهِ : إذا استَمكَنتُ مِنِ ابنِ آدَمَ في ثَلاثٍ لَم اُبالِ ما عَمِلَ؛ فإنَّهُ غَيرُ مَقبولٍ مِنهُ : إذا استَكثَرَ عَمَلَهُ، و نَسِيَ ذَنبَهُ، و دَخَلَهُ العُجبُ.۳

۲۴۸۳

النَّهيُ عَن تَركِ الخَيرِ لاِستِصغارِهِ

۱۱۹۷۷.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنَّ اللّه َ أخفى أربَعةً في أربَعةٍ : أخفى رِضاهُ في طاعَتِهِ، فلا تَستَصغِرَنَّ شَيئا من طاعَتِهِ، فرُبَّما وافَقَ رِضاهُ و أنتَ لا تَعلَمُ. و أخفى سَخَطَهُ في مَعصِيَتِهِ، فلا تَستَصغِرَنَّ شَيئا مِن مَعصِيَتِهِ، فرُبَّما وافَقَ سَخَطُهُ مَعصِيَتَهُ و أنتَ لا تعلَمُ. و أخفى إجابَتَهُ في دَعوَتِهِ. فلا تَستَصغِرَنَّ شَيئا مِن دُعائهِ، فرُبَّما وافَقَ إجابَتَهُ و أنتَ لا تَعلَمُ. و أخفى وَلِيَّهُ في عِبادِهِ، فلا تَستَصغِرَنَّ عَبدا مِن عَبيدِ اللّه ِ، فرُبَّما يَكونُ وَلِيَّهُ و أنتَ لا تَعلَمُ.۴

۱۱۹۷۴.امام على عليه السلام ( ـ در وصف فرشتگان ـ ) فرمود : و خودپسندى بر آنان حاكم نگشته است، تا در نتيجه عبادتهاى خود را بسيار شمارند و خضوع در برابر جلال و عظمت خدا، جايى براى اين كه حسنات خود را بزرگ ببينند، نگذاشته است.

۱۱۹۷۵.امام باقر عليه السلام :سه چيز كمر شكن است: مردى كه كار خود را زياد شمارد و گناهانش را از ياد برد و شيفته رأى خود باشد.

۱۱۹۷۶.امام صادق عليه السلام :ابليس ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ به لشكريانش گفت: اگر در سه كار بر فرزند آدم چيره آيم. ديگر باكى ندارم كه چه كارى مى كند؛ زيرا آن كار از او پذيرفته نمى شود: هرگاه عملش را زياد شمارد و گناهش را از ياد برد و خودپسند شود.

۲۴۸۳

نهى از فرو گذاشتن كار خوب، به خاطر كوچك شمردن آن

۱۱۹۷۷.امام على عليه السلام :خداوند چهار چيز را در چهار چيز نهفته است: خشنودى خود را در طاعتش نهفته است، پس هيچ چيز از طاعت او را خُرد مشمار؛ كه چه بسا رضايت خدا در همان طاعت نهفته باشد و تو بى خبرى. ناخشنودى خويش را در نا فرمانيش نهفته است، پس هيچ چيزى از معصيت او را خرد مشمار؛ كه چه بسا ناخشنودى او در همان معصيت باشد و تو بى خبرى. اجابت خويش را در دعا به درگاهش نهفته است، پس هيچ دعايى به درگاه او را خرد مشمار؛ كه چه بسا آن دعا با اجابت همراه باشد و تو بى خبرى. و دوست و ولىّ خود را در ميان بندگانش نهفته است، پس هيچ يك از بندگان خدا را كوچك مشمار؛ كه چه بسا همان بنده [كه خوارش شمرده اى] دوست خدا باشد و تو بى خبرى.


1.نهج البلاغة : الخطبة ۹۱.

2.الخصال : ۱۱۲/۸۵.

3.الخصال : ۱۱۲/۸۶.

4.وسائل الشيعة : ۱/۸۸/۶.